روشنی زندگی ما

سوال؟؟؟

سوال اول: آیا دیده ای بچه دو سال و دو ماه و بیست و سه روزه ای را که هنوز غذای میکس شده بخورد عین9 ماهگی؟؟؟!!!آب میوه وشیرش را با سرنگ بخورد؟؟؟!!!تازه اگــــــــــــــــر بخورد آن هم نه به راحتی که با هـــــــــزار سلام و صلوات و ادا و اصول.....تازه بعد هم معلوم نیست که غذا ی خورده شده را نگه دارد یا که پس بدهد و خانه را آباد کند و مادر را ویـــــــــــران.... سوال دوم : آیا دیده ای بچه دقیقـــــــــــــــــــــــــا همین سنی را که یک چیز برگر کامل بخورد!!!! ته دیگ بخورد!!!! سالاد بخورد !!!! مثل آدم بزرگ بنشیند سر سفره و خودش غذایش را بخورد؟؟؟؟خودش جدا غذا بخورد با خانواده هم بخورد و باز هم طلب غذا کند؟؟؟؟!!!! م...
27 آذر 1391

خواب و بیداری...

این روزا زیبا تر از خوابیدنت بیدار شدنته مادر قبلنا دوس داشتم بیشتر بخوابی تا من بیشتر استراحت کنم اما الان همش منتظر یه صدای خواب آلود قشنگم که با هزار ادا بگه مامان اگگان توجایی پس؟؟؟؟؟؟؟(مامان ارغوان کجایی پس؟) وااااااااای که تمام دنیا مال من است وقتی اینقدررررررررر قشنگ صدایم میکنی....الان هم منتظرم چون خوابی عسلک... خدایا ممنونم بابت تموم این لحظات قشنگی که هر روز ارزانی ام میداری..... دوستت دارم خدا جونم کمکم کن قدر این لحظه ها رو همیشه بدونم ...
23 آذر 1391

نکن بچه !!!

تو اتاق رو تخت داری مثل همیشه با بابا متی(به قول خودت ) بازی میکنی و از ارکان مهم این بازیهای پر از هیجان همیشگی هم این است که مامان اگگان (باز هم به قول خودت ) هم باید الزاما و حتما نظاره گر باشد که اگر نباشد یا کار داشته باشد اصلا بازی شروع نخواهد شد طبق این دیالوگ : مامان اگگــــــــــــــــــــــــــــان بیا آیدین نگاش کن داره بازی میکنه..... بابا متی داشت سر به سرت میزاشت که خیلی شیک و قشنگ و دلبرانه گفتی بابا متی نکــــــــــــــــــن بچه !!!!!!!!!!!هههههههههه فدات بشم من که جملات خودمون رو به خودمون پس میدی یگانه مادر....... ...
17 آذر 1391

بد رقم...

فشار رومه بد رقممممممممممممممم............ فشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار میدونی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
17 آذر 1391
1